مجاهدتلغتنامه دهخدامجاهدت . [ م ُ هََ / هَِ دَ ] (ع اِمص ) مجاهدة. مجاهده . محاربه . قتال با دشمن . جهاد. جنگ در راه خدا. (یادداشت به خط مرحوم دهخدا). مجاهدة. مجاهده : تا معاندت کفار ظاهر گشت ... آنگاه آیات جهاد بیامد و فرضیت مجاهدت ، هم
مجاهدتفرهنگ فارسی عمید۱. تلاش در راه دین؛ کوشش کردن.۲. (تصوف) مبارزه و مقابله با هواهای نفسانی.۳. [قدیمی] جنگ با کافران در راه اسلام؛ جهاد.
مجاهداتلغتنامه دهخدامجاهدات . [ م ُ هََ / هَِ ] (ع اِ) جهادها و کارزارها در راه خدا. (ناظم الاطباء). ج ِ مجاهدة. و رجوع به مجاهدة و مجاهدت شود. || جنگ کردن با جد و جهد. || رنجها و مشقتها و محنتها. (ناظم الاطباء).