محارم

mahārem

معنی

= مَحرم

مترادف

۱. آشنایان، دمسازان، رازداران ≠ بیگانگان
۲. محرمها، منسوبین ≠ نامحرمان

جست‌وجوی دقیق

محارم

لغت‌نامه دهخدا

محارم . [ م َ رِ ] (ع اِ) ج ِ مَحرَم . || ج ِ محرمة [ م ُ رُ / م ُ رَ ] . (منتهی الارب ) (اقرب الموارد). رجوع به محرم و محرمة شود. || حرام کرده های خدا. (منتهی الارب ) (اقرب الموارد). || محارم اللیل ؛ مخاوف شب که بددلان را از رفتن باز دارد. (

محارم

فرهنگ فارسی عمید

= مَحرم

محارم

فرهنگ فارسی معین

(مَ رِ) [ ع . ] (اِ.) جِ محرم .

محارم

فرهنگ مترادف و متضاد

۱. آشنایان، دمسازان، رازداران ≠ بیگانگان ۲. محرمها، منسوبین ≠ نامحرمان

جست‌وجوی هم‌آوا

محاریم

لغت‌نامه دهخدا

محاریم . [ م َ ](ع اِ) ج ِ مُحَرَّم . (یادداشت به خط مرحوم دهخدا).

زانی با محارم

دیکشنری فارسی به عربی

زاني

زنا کردن با محارم

دیکشنری فارسی به انگلیسی

incestuousness

زنای با محارم و نزدیکان

دیکشنری فارسی به عربی

نکاح محرم

محرم

لغت‌نامه دهخدا

محرم . [ م ُ ح َرْ رَ ] (اِخ ) ابن پیر محمدبن مزید، مکنی به ابوالفیض قسطمونی . او راست : ترغیب المتعلمین ، القول البدیع فی الصلاة علی الحبیب الشفیع، و رساله ای مشتمل بر ده مطلب که از تفاسیر و کتب مشهور فراهم کرده است . (یادداشت مرحوم دهخدا).