مسنوتلغتنامه دهخدامسنوت . [ م َ ] (ع ص ) مصاحبی که بی سبب خشم گیرد بر تو. (منتهی الارب ) (ناظم الاطباء).
میشنودگویش اصفهانی تکیه ای: ašnove طاری: âratayna طامه ای: fahme طرقی: ârayinǰa کشه ای: ašnova نطنزی: fahma
مسنتلغتنامه دهخدامسنت . [ م ُ ن ِ ] (ع اِمص ) سال قحط. || رجل مسنت ؛ مرد قحطرسیده . (منتهی الارب ) (از اقرب الموارد) (ناظم الاطباء).
مسندلغتنامه دهخدامسند. [ م ُ ن ِ ] (ع ص ) آنچه سبب تکیه دادن میشود. || کسی که ایراد میکند و تقریر می نماید گواهی دیگری را. (ناظم الاطباء).