ترجمه مقاله

مصاحب

mosāheb

هم‌صحبت؛ یار؛ همدم؛ ملازم؛ معاشر.

جلیس، دمخور، دوست، رفیق، صحابه، قرین، محشور، معاشر، مقترن، مقرب، مونس، ندیم، همخوابه، همدم، همصحبت، همنشست، همنشین، یار

ترجمه مقاله