لغتنامه دهخدا
جن . [ ج ِن ن ] (ع اِ) پری و دیو. (برهان ). پری . ضد انس . || فرشتگان . (منتهی الارب ). || هر چیز پوشیده از حواس از ملئکه و شیاطین . (اقرب الموارد). || دل . قلب . (برهان ). || اول هر چیزی . (منتهی الارب ) (اقرب الموارد): کان ذلک فی جن شبابه ؛ اول و نخست . (برهان ) (منتهی الار