ملهزلغتنامه دهخداملهز. [ م ِ هََ ] (ع ص ) مشت بر زیر بناگوش و گردن زننده . (منتهی الارب ) (آنندراج ). آنکه مشت بر بناگوش و یا بر گردن کسی می زند. (ناظم الاطباء) (از اقرب الموارد). || (اِ) علمی است . (منتهی الارب ). از اعلام است . (ناظم الاطباء).
ملحظلغتنامه دهخداملحظ. [ م َ ح َ ] (ع مص ، اِ) به دنبال چشم نگریستن یا موضع آن .ج ، ملاحظ. (از اقرب الموارد). و رجوع به ملاحظ شود.
ملهجلغتنامه دهخداملهج . [ م ُ ل َهَْ هََ ] (ع ص ) آنچه از کار درماند و بخسبد. (منتهی الارب ). آنکه بخسبد و از کار بازماند. (ناظم الاطباء) (از اقرب الموارد).
ملحسلغتنامه دهخداملحس . [ م َ ح َ ] (ع مص ) لیسیدن . لَحس . (منتهی الارب ) (از ناظم الاطباء) (از اقرب الموارد). || (اِ) جای لیسیدن . گویند: ترکته بملحس البقر اولادها؛ ای بموضع یلحس البقر اولادها. (از منتهی الارب ).
ملحسلغتنامه دهخداملحس . [ م ِ ح َ ] (ع ص ) نیک آزمند و مردی که بگیرد هرچه یابد و پیش آید او را. (منتهی الارب ) (آنندراج ) (از ناظم الاطباء) (از اقرب الموارد). || دلیر بی باک . (منتهی الارب ) (آنندراج ) (ناظم الاطباء). شجاع . (از اقرب الموارد).