منهاجلغتنامه دهخدامنهاج . [ م ِ ] (ع اِ) به معنی منهج . (منتهی الارب ). راه روشن . (ترجمان القرآن ). راه گشاده . (آنندراج ). راه راست و گشاده . (غیاث ). راه فراخ . ج ، مناهیج . (مهذب الأسماء). راه روشن و پیدا. (دهار). راه پیدا و گشاده . ج ، مناهیج .(ناظم الاطباء). طریق واضح . (اقرب الموارد).
منحازلغتنامه دهخدامنحاز. [ م ِ / م َ ] (ع اِ) سیرکوب . ج ، مناحیز. (مهذب الاسماء). هاون و دسته ٔ او. (دهار). هاون . (منتهی الارب ) (آنندراج ) (ناظم الاطباء) (از اقرب الموارد).- امثال :دقک بالمنحاز حب الفلفل </s
منهاجالدینفرهنگ نامها(تلفظ: menhājoddin) (عربی) راه روشن و آشکار دین و آیین ؛ (در اعلام) مِنهاج الدین عثمان بن سراج الدین جوزجانی از ادبا و نویسندگان قرن هفتم هجری قمری.
منهاج الدین عثمانلغتنامه دهخدامنهاج الدین عثمان . [ م ِ جُدْ دی ع ُ ] (اِخ ) ابن سراج الدین جوزجانی ، مؤلف تاریخ طبقات ناصری که به منهاج السراج شهرت یافته است . در سال 589 هَ . ق . متولد و در خدمت ملوک غور و غرشستان میزیسته است . وی مردی فاضل و دانا و در علوم دین و حدیث
منحوزلغتنامه دهخدامنحوز. [ م َ ] (ع ص ) شتر سرفنده . (منتهی الارب ) (آنندراج ). شتر گرفتار بیماری نحاز. (ناظم الاطباء) (از اقرب الموارد). رجوع به نحاز شود.
منحوزلغتنامه دهخدامنحوز. [ م ُ ح َ وِ ] (ع ص ) از خانمان به جای دیگر رونده . (آنندراج ). برگشته و به جای دیگر رفته . (ناظم الاطباء).
منهاجالدینفرهنگ نامها(تلفظ: menhājoddin) (عربی) راه روشن و آشکار دین و آیین ؛ (در اعلام) مِنهاج الدین عثمان بن سراج الدین جوزجانی از ادبا و نویسندگان قرن هفتم هجری قمری.
منهاج الدین عثمانلغتنامه دهخدامنهاج الدین عثمان . [ م ِ جُدْ دی ع ُ ] (اِخ ) ابن سراج الدین جوزجانی ، مؤلف تاریخ طبقات ناصری که به منهاج السراج شهرت یافته است . در سال 589 هَ . ق . متولد و در خدمت ملوک غور و غرشستان میزیسته است . وی مردی فاضل و دانا و در علوم دین و حدیث
مناهیجلغتنامه دهخدامناهیج . [ م َ ] (ع اِ) ج ِ منهاج ، به معنی راه پیدا و گشاده . (آنندراج ). ج ِ منهاج . (ناظم الاطباء).
شیخ الزیاویلغتنامه دهخداشیخ الزیاوی . [ ش َ خُزْ زَ وی ی ] (اِخ ) او راست : حاشیه بر شرح منهاج شیخ الاسلام و حاشیه بر شرح فرائض منهاج محب الدین بصروی . (از کشف الظنون ).
الیاسلغتنامه دهخداالیاس . [ اِل ْ ] (اِخ ) ابن عبداﷲ معروف به نهانی . وی کتاب «منهاج العابدین » غزالی را بترکی ترجمه کرده و مسائل العبادات الخمس را بدان افزوده است (925 هَ . ق .). (از کشف الظنون ذیل منهاج العابدین ).
احمدلغتنامه دهخدااحمد. [ اَ م َ ] (اِخ ) ابن محمدطوخی ، ملقب بشهاب الدین . او راست : نظم منهاج نووی .
منهاج الدین عثمانلغتنامه دهخدامنهاج الدین عثمان . [ م ِ جُدْ دی ع ُ ] (اِخ ) ابن سراج الدین جوزجانی ، مؤلف تاریخ طبقات ناصری که به منهاج السراج شهرت یافته است . در سال 589 هَ . ق . متولد و در خدمت ملوک غور و غرشستان میزیسته است . وی مردی فاضل و دانا و در علوم دین و حدیث
منهاجالدینفرهنگ نامها(تلفظ: menhājoddin) (عربی) راه روشن و آشکار دین و آیین ؛ (در اعلام) مِنهاج الدین عثمان بن سراج الدین جوزجانی از ادبا و نویسندگان قرن هفتم هجری قمری.