لغتنامه دهخدا
مؤید دیوانه . [ م ُ ءَی ْ ی ِ دِ دی ن َ ] (اِخ ) یا خواجه مؤید. از اولاد شیخ ابوسعید ابوالخیربود و از پریشانی دماغ دعوی سلطنت می کرد و بر سر همان ادعا رفت . بیت زیر در جواب خواجه حافظ از اوست :چشم دیوانه از آن شمع سعادت پرتوکه جهان را بدهد روشنیی از سر نو. <p cl