نسوانلغتنامه دهخدانسوان . [ ن َ س َ ] (ع اِ) به صیغه ٔ تثنیه ، دو رگ نسا. (ناظم الاطباء). رجوع به نسا شود.
نسوانلغتنامه دهخدانسوان . [ ن ِس ْ ] (ع اِ) زنان . (غیاث اللغات ) (آنندراج ) (منتهی الارب ) (ناظم الاطباء) (ترجمان علامه ٔ جرجانی ص 99). نسوة. نساء. نسون . نسنین . (اقرب الموارد) (المنجد). ج ِ مراءة است از غیر لفظآن . (منتهی الارب ) (از اقرب الموارد) (از المنج
نشوانلغتنامه دهخدانشوان . [ ن َ ] (اِخ ) ابن سعیدالیمنی الحمیری مکنی به ابوسعید یا ابوالحسن . فقیه وادیب و شاعر و لغوی قرن ششم یمن است بر عده ای از قلاع یمن تسلط یافت و به سال 537 هَ . ق . درگذشت . (از معجم المؤلفین ج 13 ص <s
نشوانلغتنامه دهخدانشوان . [ ن َش ْ ] (ع ص ) مست . (از منتهی الارب ) (دهار) (آنندراج ) (مهذب الاسماء) (از معجم متن اللغة) (از ناظم الاطباء). سکران . (المنجد) (اقرب الموارد). نشیان . (معجم متن اللغة) (آنندراج ). و تأنیث آن نشوی است . (از اقرب الموارد) (از معجم متن اللغة).
نسوانیلغتنامه دهخدانسوانی . [ ن ِس ْ ] (ص نسبی ) منسوب به زن . زنانه . (ناظم الاطباء). رجوع به نسوان شود.
نسوانیلغتنامه دهخدانسوانی . [ ن ِس ْ ] (ص نسبی ) منسوب به زن . زنانه . (ناظم الاطباء). رجوع به نسوان شود.
تنسوانلغتنامه دهخداتنسوان . [ ت َ س ِ ] (اِخ ) دهی از دهستان گلیان بخش شیروان است که در شهرستان قوچان واقع است و 331 تن سکنه دارد. (از فرهنگ جغرافیایی ایران ج 9).