نپائیدهلغتنامه دهخدانپائیده . [ ن َ دَ /دِ ] (ن مف مرکب ) مقابل پائیده . رجوع به پائیده شود. || (ق مرکب ) نسنجیده . نسخته . بدون دقت .- نپائیده سخن گفتن ؛ بی دقت و نسنجیده و بدون رعایت جوانب ، حرف زدن .
پالایة نادیNaudy filterواژههای مصوب فرهنگستانپالایة خطمحور یا شبکهمحور در حوزة مکان که بیهنجاریهایی با طولِموج کوتاهتر از طول پنجرة معین را آشکارسازی میکند و سپس آنها را با برونیابی از دادههای مجاور حذف میکند
روش نادیNaudy methodواژههای مصوب فرهنگستاننوعی روش خودکار، برپایة خط اندازهگیری برآورد ژرفا، که در آن محل و نوع بیهنجاری با استفاده از همبستگی متقابل دادههای خطی مغناطیسی مشاهدهشده با بیهنجاریهای نظری تعیین میشود
ناگادهلغتنامه دهخداناگاده . [ دَ / دِ ] (ن مف مرکب ) گاده ناشده . گائیده ناشده . نگاده . بکر. دوشیزه . مقابل گاده . رجوع به گاده و گائیده شود.
نوچیدهلغتنامه دهخدانوچیده . [ ن َ / نُو دَ / دِ ] (ن مف مرکب ) که به تازگی آن را از درخت یا بته باز کرده اند: خیار نوچیده . (یادداشت مؤلف ). میوه و سبزی و گلی که تازه از درخت چیده باشند و هنوز باطراوت و شاداب و تر و تازه است .
نودهلغتنامه دهخدانوده . [ ن َ دِه ْ ] (اِخ ) دهی است از بخش نمین شهرستان اردبیل ، در 17 هزارگزی مشرق اردبیل و 2 هزارگزی جاده ٔ اردبیل به آستارا، در جلگه ٔ معتدل هوائی واقع است و 4120 تن سکنه
نسنجیدهلغتنامه دهخدانسنجیده . [ ن َ س َ دَ / دِ ] (ن مف مرکب ) سنجیده ناشده . ناسنجیده . || نسخته . ناسخته . نفهمیده . نپائیده . پرت وپلا. قلمبه . نتراشیده نخراشیده : سخن با تو نگویم تا نسنجم نسنجیده مگو تا من نرنجم . <p class
اردوانلغتنامه دهخدااردوان . [ اَ دَ ] (اِخ ) دوم پادشاه اشکانی و اواشک هشتم است . ژوستن گوید (کتاب 42، بند2) وی بعد ازفرهاد (متوفی به سال 127 ق . م .) عموی خود به تخت نشست و او پسر فری یاپَت بو