دهانهپوشبندhatch bar 1, hatch clamping beamواژههای مصوب فرهنگستانبستی متشکل از الوارهای چوبی یا تسمههای فلزی که بر روی دهانهپوش نصب و گاه پیچ میشود تا از باز شدن و جابهجایی دهانهپوش براثر باد و دیگر عوامل طبیعی جلوگیری شود
زهوار دهانهپوشhatch batten, battening bar, hatch bar 2, battening ironواژههای مصوب فرهنگستانتسمهای فلزی که از آن برای محکم کردن دهانهپوش استفاده میکنند
حوجلغتنامه دهخداحوج . [ ح َ ] (ع اِمص ) سلامت . (اقرب الموارد) (آنندراج ). گویند: حوجاً لک ؛ اَی سلامة. (اقرب الموارد) (آنندراج ) (محیط المحیط) . || (مص ) نیازمند شدن . (منتهی الارب ). حاجتمند شدن . (تاج المصادر بیهقی ) (المصادر زوزنی ).
هویجلغتنامه دهخداهویج . [ هََ ] (اِ) حَویج . نوعی رستنی که بیخ آن را خام یا پخته خورند همچون چغندر. زردک . گزر. رجوع به گزر شود.
هویجفرهنگ فارسی عمید۱. ریشهای مخروطیشکل خوراکی با اندوختۀ غذایی به رنگ زرد یا سرخ؛ زردک؛ گزر.۲. گیاه این ریشه که دارای ساقههای باریک، برگهای بریده، و گلهای سفید و چتری میباشد.
هویجفرهنگ فارسی معین(هَ) (اِ.) گیاه علفی دوساله از تیرة چتریان ، با ریشه راست ، ساقة بی کرک یا پوشیده از تار. برگ های متناوب و گل های کوچک سفید و مجتمع به صورت چتر. ریشة این گیاه نارنجی یا زرد است و مصرف غذایی و دارویی بالا دارد، گزر، زردک .
هویجلغتنامه دهخداهویج . [ هََ ] (اِ) حَویج . نوعی رستنی که بیخ آن را خام یا پخته خورند همچون چغندر. زردک . گزر. رجوع به گزر شود.
هویجفرهنگ فارسی عمید۱. ریشهای مخروطیشکل خوراکی با اندوختۀ غذایی به رنگ زرد یا سرخ؛ زردک؛ گزر.۲. گیاه این ریشه که دارای ساقههای باریک، برگهای بریده، و گلهای سفید و چتری میباشد.
هویجفرهنگ فارسی معین(هَ) (اِ.) گیاه علفی دوساله از تیرة چتریان ، با ریشه راست ، ساقة بی کرک یا پوشیده از تار. برگ های متناوب و گل های کوچک سفید و مجتمع به صورت چتر. ریشة این گیاه نارنجی یا زرد است و مصرف غذایی و دارویی بالا دارد، گزر، زردک .