متاهةدیکشنری عربی به فارسیشکنج , لا بيرنت , دخمه پرپيچ وخم , ماز , پلکان مارپيچ , پيچيدگي , چيز بغرنج , جاي پرپيچ وخم , پيچ وخم , سرسام , هذيان
مارپیچفرهنگ فارسی عمید۱. مسیری که براساس پیچیده شدن جسم به دور یک استوانه ساخته میشود.۲. (صفت) دارای پیچوخم؛ پرپیچوخم.