وقوفلغتنامه دهخداوقوف . [ وُ ] (ع مص ) ایستادن . (منتهی الارب ) (غیاث اللغات ) (از اقرب الموارد). || واایستادن . (تاج المصادر بیهقی ). بازایستادن . (المصادر زوزنی ). || دانستن . (غیاث اللغات ). || دریافتن . (ترجمان علامه ٔ جرجانی ترتیب عادل بن علی ). آگاه شدن . (آنندراج ). || شک کردن . (از اق
وکوفلغتنامه دهخداوکوف . [ وَ ] (ع ص ) (ناقة...) شترماده ٔ شیرناک . (منتهی الارب ) (اقرب الموارد) (آنندراج ). || (سحاب ...) ابری که آهسته آهسته رود. اذا کانت تسیل قلیلاً قلیلاً. (اقرب الموارد).
وکوفلغتنامه دهخداوکوف . [ وُ ] (ع مص ) چکیدن سقف خانه و جز آن از باران . (منتهی الارب ) (اقرب الموارد) (آنندراج ). وکیف . رجوع به وکف و وکیف شود.
وقوف افتادنلغتنامه دهخداوقوف افتادن . [ وُ اُ دَ ] (مص مرکب ) آگاهی حاصل شدن : برستی گر تو را بر سیر جان خود وقوف افتدکجا واقف تواند شد کسی بر سرّ یزدانی ؟ سنائی .چو بر مضمون وقوف افتاد فرمان امام این بودکه بر اقصای هفت اقلیم نافذ باد
وقوف داشتنلغتنامه دهخداوقوف داشتن . [ وُ ت َ ] (مص مرکب ) اطلاع داشتن : بر دقایق لغت سریانی و عبرانی وقوفی تمام داشت . (لباب الالباب از فرهنگ فارسی معین ).- وقوف عددی ؛ این ترکیب در کتاب انیس الطالبین آمده است ولی معنی آن روشن نیست <span class="h
وقوف یافتنلغتنامه دهخداوقوف یافتن . [ وُ ت َ ] (مص مرکب ) اطلاع یافتن . آگاه شدن : کسی گفت فلان نعمتی دارد بی قیاس ، اگر بر حاجت تو وقوف یابد... (گلستان سعدی ). و همان که بر فرمان وقوف یافت بی توقف عزیمت نمود. (ظفرنامه ٔ یزدی چ امیرکبیر ج 2
وقوفیتلغتنامه دهخداوقوفیت . [ وُ فی ی َ ] (از ع ، مص جعلی ، اِمص ) اطلاع و تجربه . (فرهنگ فارسی معین ).
وقوف افتادنلغتنامه دهخداوقوف افتادن . [ وُ اُ دَ ] (مص مرکب ) آگاهی حاصل شدن : برستی گر تو را بر سیر جان خود وقوف افتدکجا واقف تواند شد کسی بر سرّ یزدانی ؟ سنائی .چو بر مضمون وقوف افتاد فرمان امام این بودکه بر اقصای هفت اقلیم نافذ باد
وقوف داشتنلغتنامه دهخداوقوف داشتن . [ وُ ت َ ] (مص مرکب ) اطلاع داشتن : بر دقایق لغت سریانی و عبرانی وقوفی تمام داشت . (لباب الالباب از فرهنگ فارسی معین ).- وقوف عددی ؛ این ترکیب در کتاب انیس الطالبین آمده است ولی معنی آن روشن نیست <span class="h
وقوف یافتنلغتنامه دهخداوقوف یافتن . [ وُ ت َ ] (مص مرکب ) اطلاع یافتن . آگاه شدن : کسی گفت فلان نعمتی دارد بی قیاس ، اگر بر حاجت تو وقوف یابد... (گلستان سعدی ). و همان که بر فرمان وقوف یافت بی توقف عزیمت نمود. (ظفرنامه ٔ یزدی چ امیرکبیر ج 2
باوقوفلغتنامه دهخداباوقوف . [ وُ ] (ص مرکب ) (از: با + وقوف ) که وقوف دارد. وقوف دارنده . واقف . آگاه . مطلع.
معرفتفرهنگ مترادف و متضاد۱. آگاهی، اطلاع، بینش، حکمت، دانش، شناخت، شناسایی، عرفان، عقل، علم، فرهنگ، فضیلت، کمال، وقوف ۲. شناختن، وقوف یافتن
وقوف افتادنلغتنامه دهخداوقوف افتادن . [ وُ اُ دَ ] (مص مرکب ) آگاهی حاصل شدن : برستی گر تو را بر سیر جان خود وقوف افتدکجا واقف تواند شد کسی بر سرّ یزدانی ؟ سنائی .چو بر مضمون وقوف افتاد فرمان امام این بودکه بر اقصای هفت اقلیم نافذ باد
وقوف داشتنلغتنامه دهخداوقوف داشتن . [ وُ ت َ ] (مص مرکب ) اطلاع داشتن : بر دقایق لغت سریانی و عبرانی وقوفی تمام داشت . (لباب الالباب از فرهنگ فارسی معین ).- وقوف عددی ؛ این ترکیب در کتاب انیس الطالبین آمده است ولی معنی آن روشن نیست <span class="h
وقوف یافتنلغتنامه دهخداوقوف یافتن . [ وُ ت َ ] (مص مرکب ) اطلاع یافتن . آگاه شدن : کسی گفت فلان نعمتی دارد بی قیاس ، اگر بر حاجت تو وقوف یابد... (گلستان سعدی ). و همان که بر فرمان وقوف یافت بی توقف عزیمت نمود. (ظفرنامه ٔ یزدی چ امیرکبیر ج 2
وقوفیتلغتنامه دهخداوقوفیت . [ وُ فی ی َ ] (از ع ، مص جعلی ، اِمص ) اطلاع و تجربه . (فرهنگ فارسی معین ).
حدیث موقوفلغتنامه دهخداحدیث موقوف . [ ح َ ث ِ م َ / مُو ] (ترکیب وصفی ، اِ مرکب ) یکی از دوازده قسم حدیث ضعیف . رجوع به حدیث شود.
حامل موقوفلغتنامه دهخداحامل موقوف . [ م ِ ل ِ م َ / مُو ] (ترکیب وصفی ، اِ مرکب ) نزد شعراء عبارتست از آنکه درترکیب معنیی انگیزد که در یک بیت تمام نشود و به ضرورت در بیت دوم تمام کند، پس سیاق ترکیب چنان آورد که بیت اول موقوف ماند و بیت دوم حامل گردد، مثاله :هیچ
بی وقوفلغتنامه دهخدابی وقوف . [ وُ ] (ص مرکب ) (از: بی + وقوف ) بی آگاهی . بی علم . || نادان . ناآزموده کار. (ناظم الاطباء). بی اطلاع : و هرکه بی وقوف در کاری شروع نماید همچنان باشدکه گویند... (کلیله و دمنه ). و رجوع به وقوف شود.
موقوففرهنگ فارسی عمید۱. وابسته؛ منوط.۲. (اسم، صفت) [قدیمی] وقفشده.۲. [قدیمی] بازداشتشده.۳. [قدیمی] منتظر.
باوقوفلغتنامه دهخداباوقوف . [ وُ ] (ص مرکب ) (از: با + وقوف ) که وقوف دارد. وقوف دارنده . واقف . آگاه . مطلع.