چارتکبیرلغتنامه دهخداچارتکبیر. [ ت َ ] (اِ مرکب ) نماز میت درمذهب اهل سنت . نماز جنازه . نمازی در مذهب اهل سنت وجماعت . نمازی که بمذهب اهل سنت بر جسد میت گزارند. نماز مخصوص جنازه که فقط چهار تکبیر دارد. || کنایه از ترک چیزی است ، چه این کنایه است به نماز جنازه چرا که در نماز جنازه فقط چهار تکبیر
چارتکبیرفرهنگ فارسی عمید= چهارتکبیر: ◻︎ من همان دم که وضو ساختم از چشمهٴ عشق / چارتکبیر زدم یکسره بر هرچه که هست (حافظ: ۵۸).
چار سلطانلغتنامه دهخداچار سلطان . [ س ُ ] (اِ مرکب )ظاهراً در این شعر منظور چاردرویش است : بدان چار سلطان درویش نام شده چارتکبیر دولت تمام . نظامی .و رجوع به چار درویش شود.
چهارتکبیرلغتنامه دهخداچهارتکبیر. [ چ َ / چ ِ ت َ] (اِ مرکب ) چهار بار اﷲ اکبر گفتن . || اشاره است به نماز میت که در آن چهار تکبیر بایستی بگویند و این نماز خاص اهل سنت و جماعت است . چه در مذهب شیعه در نماز میت بایستی پنج تکبیر گفت . || کنایه از ترک چیزی است . رجوع
چار تکبیر کردنلغتنامه دهخداچار تکبیر کردن . [ ت َ ک َ دَ ](مص مرکب ) نماز جنازه کردن . (آنندراج ) : هر که در میدان عشق نیکوان گامی نهادچارتکبیری کند بر ذات او لیل و نهار. سنائی .قبله ٔ روی ترا هر که شبی برد نمازچار تکبیر، دگر روز برین پن
چار تکبیر زدنلغتنامه دهخداچار تکبیر زدن . [ ت َ زَ دَ ] (مص مرکب ) کنایه از نماز جنازه هم هست که بعد از آن میت را وداع کنند. (برهان ). نماز جنازه کردن زیرا که در نمازجنازه چهار تکبیر مقرر است . (آنندراج ) : هر دم از ماتم برگی نتوان آه کشیدچار تکبیر بر این نخل خزان دیده
ایلدگزلغتنامه دهخداایلدگز. [ دُ گ ُ] (اِخ ) اتابک اعظم شمس الدین (جلوس 531، فوت 568 هَ. ق .) وی مؤسس سلسله ٔ اتابکان آذربایجان است . در آغاز غلامی بود از آن سلطان مسعود سلجوقی و در دستگاه او تربیت و ترقی یافت تا به رتبه ٔ امار