چلپلغتنامه دهخداچلپ . [ چ َ ل َ ] (اِ) دو طبقه ٔ پهن که از برنج سازند و برهم زنند در جنگ و عروسیها متداول است و آن را سنج نیز گویند و صنج معرب آن است .(آنندراج ). سنج که دو پارچه ٔ برنج تنک و پهن و گرد باشد و در سازها به هم زنند و بنوازند. (ناظم الاطباء). و رجوع به چلاه و چلب و سنج شود. || ب
چلپفرهنگ فارسی عمیدصدایی که از برخورد چیزی سنگین با آب و مایعات ایجاد میشود.⟨ چلپچلپ: (اسم صوت) ‹شلپشلپ› [عامیانه]۱. صدای برخورد پیاپی دست یا پا با آب یا پارچۀ خیس.۲. صدای پا هنگام دویدن میان آب یا در زمین پرگلولای.
لوـ لوlo-lo, lift-on lift-offواژههای مصوب فرهنگستاننوعی بارگیری و تخلیه، بهویژه در کشتیهای بارگُنجی، که در آن از جرثقیل برای جابهجایی بار استفاده میشود
چلپ چلپلغتنامه دهخداچلپ چلپ . [ چ ِ ل َ / ل ِ چ ِ ل َ / ل ِ ] (اِ صوت ) آواز راه رفتن در زمینی که آب کمی در آن باشد. (لغت محلی شوشتر،نسخه ٔ خطی ). صدایی که از شلوار و جامه ٔ تر هنگام راه رفتن یا دویدن برخیزد، یا آوایی که از راه
گیلی گیلیلغتنامه دهخداگیلی گیلی . (ص ) هرچیز گرد گردنده در زبان کودکان . (از یادداشت مؤلف ). قِلی قِلی : گیلی گیلی حوضک . دور و کنار سیزک ...
لپ لپلغتنامه دهخدالپ لپ . [ ل َ ل َ ] (اِ صوت ) صدا و آواز آش خوردن . || صدا و آواز آب خوردن سگ را گویند.(برهان ). || لف لف . رجوع به لف لف شود.
چلپ چلپلغتنامه دهخداچلپ چلپ . [ چ ِ ل َ / ل ِ چ ِ ل َ / ل ِ ] (اِ صوت ) آواز راه رفتن در زمینی که آب کمی در آن باشد. (لغت محلی شوشتر،نسخه ٔ خطی ). صدایی که از شلوار و جامه ٔ تر هنگام راه رفتن یا دویدن برخیزد، یا آوایی که از راه
چلپ چلپفرهنگ فارسی معین(چِ لِ یا چَ لَ. چِ لِ یا چَ لَ) (اِصت .) 1 - آواز از راه رفتن در آب . 2 - صدایی که از شلوار و جامة خیس هنگام راه رفتن برخیزد.
چلپ چلپلغتنامه دهخداچلپ چلپ . [ چ ِ ل َ / ل ِ چ ِ ل َ / ل ِ ] (اِ صوت ) آواز راه رفتن در زمینی که آب کمی در آن باشد. (لغت محلی شوشتر،نسخه ٔ خطی ). صدایی که از شلوار و جامه ٔ تر هنگام راه رفتن یا دویدن برخیزد، یا آوایی که از راه
چلپاسهلغتنامه دهخداچلپاسه . [ چ َ س َ / س ِ ] (اِ) نوعی از ضب است که سوسمار باشد و آن را وزغه نیز گویند و آن کوچکترین اجناس سوسمار است و بعضی گویند حربا عبارت از اوست و او عقرب را درست فرو می برد و گوشت او سم قاتل است ، اگر در شراب افتد و بمیرد آن شراب هلاک کنن
چلپچیلغتنامه دهخداچلپچی . [چ َ چ ِ ل َ ] (ترکی ، اِ) بمعنی طشتی که در آن دست شویند و این ترکی است و مردم از ناواقفی چلمچی گویند. (آنندراج از نصاب ترکی ).
چلپکلغتنامه دهخداچلپک . [چ َ پ َ ] (ترکی ، اِ) نانی که خمیر آن را تنک ساخته در میان روغن بریان کرده باشند. (برهان ). نانی را گویند که در میان روغن بریان کنند و آن را چواک نیز خوانند. (جهانگیری ). نانی که میان روغن بریان کنند و چواک و چربک نیز گویند. (رشیدی ). نان تنک در میان روغن بریان کرده ک
چلپک پزلغتنامه دهخداچلپک پز. [ چ َ پ َ پ َ ] (نف مرکب ) پزنده ٔ چلپک . (از آنندراج ذیل چلپک ). آن کس که در پختن چلپک مهارت دارد. کسی که چلپک پزد و چلپک پختن داند : ماه چلپک پز نخواهد شد به عاشق مهربان کز خمیر او نمی آید کسی را بوی نان . سیفی
چلپ چلپلغتنامه دهخداچلپ چلپ . [ چ ِ ل َ / ل ِ چ ِ ل َ / ل ِ ] (اِ صوت ) آواز راه رفتن در زمینی که آب کمی در آن باشد. (لغت محلی شوشتر،نسخه ٔ خطی ). صدایی که از شلوار و جامه ٔ تر هنگام راه رفتن یا دویدن برخیزد، یا آوایی که از راه
چلپ چلپفرهنگ فارسی معین(چِ لِ یا چَ لَ. چِ لِ یا چَ لَ) (اِصت .) 1 - آواز از راه رفتن در آب . 2 - صدایی که از شلوار و جامة خیس هنگام راه رفتن برخیزد.