چوروتلغتنامه دهخداچوروت . (اِ) چروت . سیگاری که بدون کاغذ از برگ توتون پیچیده میشود. این کلمه از چُرت «اردوست » و اصل آن نیز از انگلیسی گرفته شده است . (فرهنگ نظام ). سیگار برگ . رجوع به چروت شود.
وروتلغتنامه دهخداوروت . [ وُ ] (اِ) خشم . (اوبهی ) (حاشیه ٔ اسدی ) (فرهنگ فارسی معین ). غضب . (فرهنگ فارسی معین ).- وروت کردن ؛ خشم کردن . غضب کردن . (فرهنگ فارسی معین ) : بر من ای سنگدل وروت مکن ناز بر من تو با بروت مکن .<p cla
ورودلغتنامه دهخداورود. [ وُ ] (ع مص )رسیدن و درآمدن و وارد شدن و به جای اندرآمدن و پیوستن . (از ناظم الاطباء). آمدن . (منتهی الارب ) (اقرب الموارد). اندرآمدن . (آنندراج ). حاضر آمدن . (تاج المصادر بیهقی ). درآمدن . (ناظم الاطباء). حاضر گردیدن . || وِرد. به آب آمدن . (منتهی الارب ). آمدن به آب