ژستلغتنامه دهخداژست . [ ژِ ] (فرانسوی ، اِ) حرکت و جنبش تن عموماً و دست خصوصاً گاه سخن گفتن و اشاره . حالت و حرکت یا حرکات خاص که به دست یا سر یا تن دهند.
ژستفرهنگ فارسی عمید۱. وضع بدن و حرکات اندام شخص.۲. [مجاز] حرکت و رفتاری که شخص با آن مقصود و احساس خود را بیان میکند.
سد پرتابblocked shot, block 8واژههای مصوب فرهنگستاندر بسکتبال، منحرف کردن توپ پرتابشده در مسیرش به سمت سبد، پیش از طی کردن قوس فرودین، بهطوریکه از گل جلوگیری شود
گشت ارزیابیsite inspectionواژههای مصوب فرهنگستانگشتی که قبل از برگزاری مناسبتها و رویدادهای گوناگون برای ارزیابی امکانات و تسهیلات یک مقصد و تطابق آن با نیازها و اولویتهای افراد و مؤسسات ذیربط برگزار میشود
پست پستلغتنامه دهخداپست پست . [ پ َ پ َ ] (ق مرکب ) نرم نرمک . آهسته آهسته :عشق میگوید بگوشم پست پست صید بودن بهتر از صیادی است .مولوی .