کسیلالغتنامه دهخداکسیلا. [ ک َ ] (اِ) دارویی مانند دارچین که سلیخه و کسیدا نیز گویند. (ناظم الاطباء). کسیله . به هندی کهیلا گویند.
اختیارالدین کشلولغتنامه دهخدااختیارالدین کشلو. [ اِ رُدْ دی ک ُ ] (اِخ ) امیرآخور سلطان جلال الدین خوارزمشاه بود. رجوع به اختیارالدین (امیر) و تاریخ مغول عباس اقبال ص 28 شود.
کسالالغتنامه دهخداکسالا. [ ک ِ ] (اِخ ) دهی است از دهستان هیربخش مرکزی شهرستان اردبیل ، کوهستانی است و897تن سکنه دارد. (از فرهنگ جغرافیایی ایران ج 4).
کسلیلغتنامه دهخداکسلی . [ ک َ لا ] (ع ص ، اِ) ج ِ کسلان . (ناظم الاطباء) (اقرب الموارد) (منتهی الارب ). رجوع به کسلان شود.
پیهکستلغتنامه دهخداپیهکست . [ ک ِ ] (اِ) نام داروئی سمی که کچوله و کسیلا نیز گویند (از فرهنگ ناظم الاطباء و شعوری ج 1 ورق 256).
کسیدالغتنامه دهخداکسیدا. [ ک َ ] (اِ) دارویی است که آن را سلیخه گویند و به لغت هندی کهیلا خوانند و آن شبیه به دارچینی است . کسیلا هم آمده است . (برهان ). داروئی است شبیه به دارچین که سلیخه نیز گویند. (ناظم الاطباء).
تاکسیلالغتنامه دهخداتاکسیلا. (اِخ ) تاکسیل . پایتخت کشوری قدیمی بشمال هند که فرمانروای آن بهمین نام «تاکسیل » معروف گشت و اکنون این شهر را اتوک نامند. قاموس الاعلام ترکی ذیل کلمه ٔ تاقسیله آرد: نظر بتواریخ قدیمه نام شهری بود بر ساحل سند و تاقسیل پادشاه قدیم این خطه آن را پایتخت خود قرار داده بود