لغتنامه دهخدا
قشعة. [ ق َ ع َ ] (ع اِ) یکی قَشْع. (اقرب الموارد). || پاره ٔ پوستین . (منتهی الارب ). پاره ٔ پوستین کهنه . (منتهی الارب ) (اقرب الموارد). || گنده پیر. (منتهی الارب ). عجوز. (اقرب الموارد). || (ص ) زن پراکنده ٔ نرم گوشت از پیری . || (اِ) ابرپاره ٔ باقی مانده بعدِ گشاده شدن .