کفچلیزلغتنامه دهخداکفچلیز. [ ک َ چ َ ] (اِ مرکب ) چمچه ٔ بزرگ سوراخ دار را گویند و آن را کفگیر نیز خوانند. (برهان ) (آنندراج ). کفچه را گویند که سوراخ سوراخ باشد و طباخان و حلوائیان بدان کف از روی گوشت و شیره و امثال آن بگیرند و بدان طعام و حلوا و جز آن در دیگ برآرند. (فرهنگ جهانگیری ). کفچلاز.
کفچلیزفرهنگ فارسی عمید۱. (زیستشناسی) نوزاد دوزیستان که با آبشش تنفس میکند.۲. [قدیمی] =کفچه: ◻︎ به کفچلیز شتر را کسی که آب دهد / بُوَد هرآینه از ابلهی و شیدایی (مجیرالدین: ۳۳۳).
کفچلیزفرهنگ فارسی معین( ~ .) 1 - (اِ.) چمچة بزرگ سوراخ دار. 2 - سگ ماهی . 3 - بچه قورباغه ؛کفچلاز، کفچلیزه ، کفجلاز، کفجلیز، مفچلیزک ، کفلیز، کفلیزک نیز گویند.
کفلیزلغتنامه دهخداکفلیز. [ ک َ ] (اِ) بمعنی کفگیر باشد که چمچه ٔ سوراخ دار است . (برهان ) (آنندراج ). کفچه که سوراخ سوراخ باشد. (ازغیاث ). مغرفه . مقدحه . مصوب . (منتهی الارب ). کپچلاز. کفچه لیز. چمچه . مذوبه . (یادداشت مؤلف ) : زین دیگ جهان یک دو سه کفلیز چو خوردی
کفچالیزلغتنامه دهخداکفچالیز. [ ک َ ] (اِ) کفچلیز. (از ناظم الاطباء) (شعوری ج 2 ورق 241). و رجوع به کفچلیز شود.
کفچلیزکلغتنامه دهخداکفچلیزک . [ ک َ چ َ زَ ] (اِ) جانورکی باشد در آب وبمرور وزغ شود و عربان دعموص خوانندش . (برهان ) (آنندراج ). بچه ٔ وزغ دمدار و دست و پا درنیاورده . (ناظم الاطباء). || و بعضی گویند سوسمار کوچک است . (برهان ) (آنندراج ). تمساح خرد. (ناظم الاطباء). || بعضی گویند جانورکی است شبیه
کفچلیزهلغتنامه دهخداکفچلیزه . [ ک َ چ َ زَ / زِ ] (اِ) کفچلیزک . کفگیر. (برهان ) (آنندراج ). || جانورکی باشد که عربان دعموص خوانند. (برهان ) (آنندراج ). بچه وزغ دم دار و دست و پا درنیاورده و دعموص . (ناظم الاطباء). و رجوع به کفچلیز و کفچلیزک شود.
کفچالیزلغتنامه دهخداکفچالیز. [ ک َ ] (اِ) کفچلیز. (از ناظم الاطباء) (شعوری ج 2 ورق 241). و رجوع به کفچلیز شود.
کفچه لیزلغتنامه دهخداکفچه لیز. [ ک َ چ َ/ چ ِ ] (اِ مرکب ) کفگیر. کفچلیز. چمچه : برون شد دیگت از سر می ستیزی که در هر دیگ همچون کفچه لیزی . عطار (اسرارنامه ).رجوع به کفچلیز شود.
کفچلیزکلغتنامه دهخداکفچلیزک . [ ک َ چ َ زَ ] (اِ) جانورکی باشد در آب وبمرور وزغ شود و عربان دعموص خوانندش . (برهان ) (آنندراج ). بچه ٔ وزغ دمدار و دست و پا درنیاورده . (ناظم الاطباء). || و بعضی گویند سوسمار کوچک است . (برهان ) (آنندراج ). تمساح خرد. (ناظم الاطباء). || بعضی گویند جانورکی است شبیه
کفچلیزهلغتنامه دهخداکفچلیزه . [ ک َ چ َ زَ / زِ ] (اِ) کفچلیزک . کفگیر. (برهان ) (آنندراج ). || جانورکی باشد که عربان دعموص خوانند. (برهان ) (آنندراج ). بچه وزغ دم دار و دست و پا درنیاورده و دعموص . (ناظم الاطباء). و رجوع به کفچلیز و کفچلیزک شود.