پینگ تینگ چئولغتنامه دهخداپینگ تینگ چئو. [ ءِ چ ِ ] (اِخ ) شهری است در قسمت شمالی چین ، در ایالت شان سی ، در کوه شی ماشان در 90هزارگزی مشرق شهر تای یوان فو. (قاموس الاعلام ترکی ).
تار و تنگلغتنامه دهخداتار و تنگ . [رُ ت َ ] (ص مرکب ، از اتباع ) تیره و تار. سخت تیره . تاریک و سخت : ز گشت دلیران بر آن دشت جنگ چو شب گشت آوردگه تار و تنگ . فردوسی .- تار و تنگ آوردن ؛ تیره و تار کردن . تاریک و
تاریک و تنگلغتنامه دهخداتاریک وتنگ . [ ک ُ ت َ ] (ص مرکب ، از اتباع ) تیره و سخت . تار و تنگ . تاریک و سخت . تیره و تار : نباشد مرا زین سپس با تو جنگ ببینی کنون روز تاریک و تنگ . فردوسی .رجوع به تار و تنگ شود.
تنگ و تاریکلغتنامه دهخداتنگ و تاریک . [ ت َ گ ُ ] (ص مرکب ، از اتباع ) تنگ و تار. بی وسعت و بی روشنایی . نقیض فراخ و روشن . تاریک و محقر : دور شو، دور شو ز نزدیکش روشنی شو ز تنگ و تاریکش . سنایی .رجوع به ماده ٔ قبل و تنگ و همچنین تاریک و