لغتنامه دهخدا
یایلاق . (ترکی ، اِ) ییلاق . یایلاغ . جای تابستانی : تا یایلاق و قشلاق شما بسیار گردد. (رشیدی ). چون از آن گریوه می گذرند همه صحرای مرغزار و یایلاق است . (جامع التواریخ رشیدی ). از اینجا به سرعت تمام روانه گشته به پای دماوند راند و آنجا منتظر جواب بایدو بنشست و موسم یایلاق در