آرامیدهلغتنامه دهخداآرامیده . [ دَ / دِ] (ن مف / نف ) ساکن . ساکت . مستریح . مطمئن . آرمیده .- آرامیده شدن ؛ سجو. تفرج .- آرامیده شدن ورَم و آماس ؛ انفشاش .- <span cl
آرامیدگیلغتنامه دهخداآرامیدگی . [ دَ / دِ ] (حامص ) طمأنینه . سکون . قرار. استقرار. آرمیدگی .- آرامیدگی نمودن ؛ تَوَقّر.
پارامضاpartial signature, PSواژههای مصوب فرهنگستاننوعی امضای رقمی که در آن با تولید بخشی از امضا، که تکمیل آن تنها توسط امضاکننده میسر است، گمنامی یک کاربر در میان مجموعهای از کاربران، بدون نیاز به اطلاعات سایر کاربران، تأمین میشود
نارامیدهلغتنامه دهخدانارامیده . [ دَ / دِ ] (ن مف مرکب ) نیارامیده . نارمیده . که آرامیده نیست . مقابل آرامیده . رجوع به آرامیده شود.
طمنلغتنامه دهخداطمن . [ طَ ] (ع ص ) آرامیده . ج ، طمون . (منتهی الارب ). ساکن و آرمیده . (منتخب اللغات ).
زمیتلغتنامه دهخدازمیت . [ زِم ْ می ] (ع ص ) بغایت آرامیده . (دهار). نیک آهسته و باوقار. (منتهی الارب ) (آنندراج ) (ناظم الاطباء) (از اقرب الموارد).
زمیتلغتنامه دهخدازمیت . [ زِم ْ می ] (ع ص ) صاحب وقار و آهسته و بردبار. (منتهی الارب ) (آنندراج ) (ناظم الاطباء) (از اقرب الموارد). آرامیده . (دهار).
مطمأنلغتنامه دهخدامطمأن . [ م ُ م َ ءَن ن ] (ع ص ) آرامیده و قرارگرفته . (منتهی الارب ) (ناظم الاطباء). آرمیده و سکون گیرنده . (آنندراج ) (غیاث ).