خطای سرور
متأسفانه سرور با خطا مواجه شد. مشکل را بررسی میکنیم و به زودی حل خواهیم کرد.
آهنگری پیدا نشد!
- از درستی املای واژهٔ نوشتهشده مطمئن شوید.
- شکل سادهٔ لغت را بدون نوشتن وندها و ضمایر متصل بنویسید.
- این جستوجو را در فرهنگهای دیگر انجام دهید.
آهنگری
/'āhangari/
معنی
۱. شغل و عمل آهنگر: ◻︎ مرا نیست زآهنگری ننگ و عار / خِرد باید و مردی ای بادسار (فردوسی۲: ۷۶۷).
۲. ساختن آلات و ادوات از آهن.
۳. (اسم) کارگاهی که این کار در آن صورت میگیرد.
فرهنگ فارسی عمید
دیکشنری
forging
-
جستوجوی دقیق
-
آهنگری
فرهنگ فارسی عمید
(حاصل مصدر) 'āhangari ۱. شغل و عمل آهنگر: ◻︎ مرا نیست زآهنگری ننگ و عار / خِرد باید و مردی ای بادسار (فردوسی۲: ۷۶۷).۲. ساختن آلات و ادوات از آهن.۳. (اسم) کارگاهی که این کار در آن صورت میگیرد.
-
آهنگری
لغتنامه دهخدا
آهنگری . [ هََ گ َ ] (حامص مرکب ) شغل و عمل آهنگر. حرفه ٔ حداد : هوشنگ بجای او نشست ... و دیوان را قهر کرد و آهنگری و درودگری و بافندگی پیشه آورد. (نوروزنامه ).چو بشناخت [ هوشنگ آهن را ] آهنگری پیشه کردکجا زو تبر وَ ارّه و تیشه کرد. فردوسی .مرا نیست ...
-
واژههای مشابه
-
چکش اهنگری
دیکشنری فارسی به عربی
زلاجة
-
کوره اهنگری
دیکشنری فارسی به عربی
کور الحداد
-
اهنگری کردن
دیکشنری فارسی به عربی
کور الحداد
-
کیره آهِنگرى
لهجه و گویش بختیاری
kira âhengari کوره آهنگرى.
-
جستوجو در متن
-
حدادی
واژگان مترادف و متضاد
آهنگری
-
آهنگرخانه
لغتنامه دهخدا
آهنگرخانه . [ هََ گ َ ن َ / ن ِ ] (اِ مرکب ) کارخانه ٔ آهنگری . آهنگری بزرگ .
-
نعلچهگری، نعلچه سازی
لهجه و گویش تهرانی
آهنگری سبک
-
چلنگری
لهجه و گویش تهرانی
آهنگری سبک
-
کوره
لهجه و گویش تهرانی
آتشدان آهنگری
-
چلانگری
واژهنامه آزاد
اهنگری کوچک
-
دمه
فرهنگ فارسی معین
( ~.) (اِ.) دم آهنگری .