لغتنامه دهخدا
تقفیة. [ ت َ ی َ ] (ع مص ) چیزی از پی چیزی داشتن . (ترجمان جرجانی ترتیب عادل بن علی ). در پی فرستادن . (منتهی الارب ) (آنندراج ) (ناظم الاطباء)، یقال : تقفیت علی اثره بفلان و قفیت زیداً و به ؛ ای اتبعه ایاه . (منتهی الارب ) (از ناظم الاطباء) (از اقرب الموارد). قوله تعالی : ثم