إذابَة الجَليدِدیکشنری عربی به فارسیذوب کردن يخها , کدن يخها (اين اصطلاح به معني رفع سوء تفاهمها و برقراري رابطه گرم پس از سردي روابط نيز به کار مي رود
هذابةلغتنامه دهخداهذابة. [ هََ ب َ ] (ع مص ) شتافتن مردم و جز آن . (منتهی الارب ). شتافتن مردم . || بسیار شدن سر و صدای قوم . (اقرب الموارد).
هضوبةلغتنامه دهخداهضوبة. [ هَُ ب َ ] (ع اِ) یک دفعه ازباران بزرگ قطره . (منتهی الارب ) (از اقرب الموارد).
ادابةلغتنامه دهخداادابة. [ اَ ب َ ] (ع مص ) زیرک شدن . || نگاه داشتن حدّ هر چیزی . || فرهنگی شدن . ادیب شدن . (تاج المصادر بیهقی ) (زوزنی ).
اذابةلغتنامه دهخدااذابة. [ اِ ب َ ] (ع مص ) گداختن (متعدی ). گدازانیدن . (زوزنی ) (منتهی الارب ). آب کردن . || غارت کردن . (منتهی الارب ). || اذابه ٔ امر خویش ؛ نیکو کردن کار خود را. (منتهی الارب ).
کدن یخها (این اصطلاح به معنی رفع سوء تفاهمها و برقراری رابطه گرم پس از سردی روابط نیز به کار می روددیکشنری فارسی به عربیإذابَة الجَليدِ