ابوابجمعیلغتنامه دهخداابوابجمعی . [ اَب ْ ج َ ] (اِ مرکب ) دخل ها و دریافت های صاحب جمعی . وصولیهای مادرحسابی . مأخوذیهای محصل خراج و مانند آن .
جبادارباشیلغتنامه دهخداجبادارباشی . [ ج َب ْ با ] (اِ مرکب ) صاحب منصب جباخانه ، فرمانده ٔ کارخانه ٔ اسلحه سازی در زمان صفویه . در سازمان اداری حکومت صفوی چنین آمده است : جبادارباشی نیز از خواجه سرایان بود و چلنگران و کارگران و پیکانگران و باروت سازان و آتشباران و کارگران مس
گروهفرهنگ فارسی طیفیمقوله: نظم جوخه، فوج، گله، رمه، خیل، تیم، اکیپ، باند، تعداد مشخص کندو واحد، یگان، بریگاد، تیپ، ابوابجمعی، افواج، ارتش صورت فلکی، کهکشان، خوشه مشت، جفت، وجب جین، دوجین، واحد شمارش ◄ واحد نوع، تیره، طایفه، نژاد، قبیله، خانواده، طبقۀ اجتماعی صف، جمعیت، حزب، فرقه، انجمن، شراکت، جماعت اجناس، اقلام، گروه
تحویلاتلغتنامه دهخداتحویلات . [ ت َح ْ ] (ع اِ) ج ِ تحویل .انقلابات و تغییرات و تبدیلات . (ناظم الاطباء). || اجناسی که در انبار سپرده میشوند : و قیمت را از قرار قیمت نامچه ٔ مذکوره از بابت تحویلات خود مهمسازی صاحب مال نمایند. (تذکرةالملوک چ 2</s
ابوابلغتنامه دهخداابواب .[ اَب ْ ] (ع اِ) ج ِ باب . درها. مَداخل : بجود و رای بکرده ست خلق را بی غم بعدل و داد گشاده ست بر جهان ابواب . مسعودسعد.بلا گرچه مقدور از ابواب دخول آن احتراز واجب . (گلستان ). || فصول . مباحث . بخشها. حیثیا