ابوالجحافلغتنامه دهخداابوالجحاف . [ اَ بُل ْ ج َح ْ حا ] (اِخ ) لقب ابومحمد رُؤْبةبن عجاج . رجوع به رُؤْبةبن ... شود.
ابومحمدلغتنامه دهخداابومحمد. [ اَ م ُ ح َم ْ م َ ](اِخ ) ابوالجحّاف . رجوع به رؤبةبن عجّاج ... شود.
ابومحمدلغتنامه دهخداابومحمد. [ اَ م ُ ح َم ْ م َ ] (اِخ ) رؤبه بن عجاج . و کنیت دیگر او ابوالجحّاف . رجوع به رؤبه ... شود.
حارثلغتنامه دهخداحارث . [ رِ ] (اِخ )البنائی . او برادر ابوالجحاف و معاصر با فرزدق ِ شاعر(متوفی در سنه ٔ 110 هَ . ق .) است و از این شاعر روایت کند که از فرزدق شنیدم که این شعر انشاد میکرد:فیاعجبا حتی کلیب تسبنی کان ّ اباها نهشل او مجاشع.رجوع به ال