خطای سرور
متأسفانه سرور با خطا مواجه شد. مشکل را بررسی میکنیم و به زودی حل خواهیم کرد.
اجسام پیدا نشد!
- از درستی املای واژهٔ نوشتهشده مطمئن شوید.
- شکل سادهٔ لغت را بدون نوشتن وندها و ضمایر متصل بنویسید.
- این جستوجو را در فرهنگهای دیگر انجام دهید.
اجسام
/'ajsām/
معنی
= جسم
فرهنگ فارسی عمید
دیکشنری
نتیجهای یافت نگردید.
-
جستوجوی دقیق
-
اجسام
فرهنگ فارسی عمید
(اسم) [عربی، جمعِ جسم] 'ajsām = جسم
-
اجسام
فرهنگ فارسی معین
( اَ ) [ ع . ] ( اِ.) جِ جسم ؛ تن ها، کالبدها.
-
اجسام
لغتنامه دهخدا
اجسام . [ اَ ] (ع اِ) ج ِ جِسم . تنها و کالبدها. و اکثر استعمال اجرام در لطیف است و اجسام در کثیف : جان ها از وحشت منازل اجسام روی با مرکز خویش نهاد. (ترجمه ٔ تاریخ یمینی ).- اجسام آلیه و غیرآلیه ؛ رجوع بهمین کلمات شود.- اجسام صلبه (اصطلاح کیمیا) .-...
-
واژههای مشابه
-
اجسام طبیعیه
لغتنامه دهخدا
اجسام طبیعیه .[ اَ م ِ طَ عی ی َ / ی ِ ] (ترکیب وصفی ، اِ مرکب ) پیش صاحبان کشف ، عبارت از عرش و کرسی است . (تعریفات ).
-
اجسام عنصریه
لغتنامه دهخدا
اجسام عنصریه . [ اَم ِ ع ُ ص ُ ری ی َ / ی ِ ] (ترکیب وصفی ، اِ مرکب ) پیش صاحبان کشف ، همه ٔ اشیاء بجز عرش و کرسی . (تعریفات ).
-
اجسام غیرآلیه
لغتنامه دهخدا
اجسام غیرآلیه . [ اَ م ِ غ َ/غ ِ رِ لی ی َ/ی ِ ] (ترکیب وصفی ، اِ مرکب ) اجسام مفرده . مقابل اجسام آلیه .
-
اجسام مختلفةالطبایع
لغتنامه دهخدا
اجسام مختلفةالطبایع. [ اَ م ِ م ُ ت َ ل ِ ف َ تُطْ طَ ی ِ ] (ترکیب وصفی ، اِ مرکب ) مؤلف کشاف اصطلاحات الفنون آرد: عبارت است از عناصر و آنچه از موالید ثلاثه از عناصر ترکیب مییابند و اجسام بسیطه ٔ مستقیمةالحرکتی که مواضع طبیعیه ٔ آن اندرون جوف فلک قم...
-
اجسام آلیه
لغتنامه دهخدا
اجسام آلیه . [ اَ م ِ لی ی َ/ی ِ ] (ترکیب وصفی ، اِ مرکب ) هر جسم که اسم کل بر جزو آن صدق نکند. مقابل اجسام غیرآلی یعنی اجسام مفرد. اجسام دارای اجزاء که مجموع آن مایه ٔ حیات است .
-
عامل فعل وانفعال اجسام شیمیایی دراثر مجاورت
دیکشنری فارسی به عربی
محفز
-
نوعی پرگار که برای اندازه گیری ضخامت یا قطر اجسام بکار میرود
دیکشنری فارسی به عربی
فرجار , مسماک
-
هرجسمی که دارای خاصیت فنری بوده وبرای پرتاب اجسام بکار میرود
دیکشنری فارسی به عربی
منجنيق
-
جسم قابل ارتجاعی که فضاوحتی فواصل میان ذرات اجسام را پر کرده و وسیله انتقال روشنایی و گرما میشود
دیکشنری فارسی به عربی
اثير
-
جستوجو در متن
-
abscissas
دیکشنری انگلیسی به فارسی
اجسام، بعد افقی