لغتنامه دهخدا
اعتلاج . [ اِ ت ِ ] (ع مص ) کشتی گرفتن و کارزار نمودن آغاز کردن . (منتهی الارب ) (ناظم الاطباء) (آنندراج ). با یکدیگر بیاویختن و کشتی گرفتن . (المصادر زوزنی ). کشتی گرفتن و بقتال پرداختن قوم . (از اقرب الموارد): اعتلجوا؛ کشتی گرفتند و... (منتهی الارب ). با یکدیگر بیاویختن در