خطای سرور
متأسفانه سرور با خطا مواجه شد. مشکل را بررسی میکنیم و به زودی حل خواهیم کرد.
احتکاک پیدا نشد!
- از درستی املای واژهٔ نوشتهشده مطمئن شوید.
- شکل سادهٔ لغت را بدون نوشتن وندها و ضمایر متصل بنویسید.
- این جستوجو را در فرهنگهای دیگر انجام دهید.
احتکاک
/'ehtekāk/
معنی
۱. خراشیدن.
۲. خاریدن.
۳. ساییدن؛ اصطکاک.
۴. خود را به چیزی مالیدن.
فرهنگ فارسی عمید
دیکشنری
نتیجهای یافت نگردید.
-
جستوجوی دقیق
-
احتکاک
فرهنگ فارسی عمید
(اسم مصدر) [عربی] [قدیمی] 'ehtekāk ۱. خراشیدن.۲. خاریدن.۳. ساییدن؛ اصطکاک.۴. خود را به چیزی مالیدن.
-
احتکاک
لغتنامه دهخدا
احتکاک . [ اِ ت ِ ] (ع مص )خویشتن را بچیزی بخاریدن . (زوزنی ). خویشتن درمالیدن بوی . با هم خراشیدن . با هم مالیدن . (غیاث ). || محتاج خاریدن شدن . || با کسی واکوشیدن . (زوزنی ). با کسی کوشیدن . (تاج المصادر). کاویدن با کسی . || احتکاک در صدر؛ خلیدن د...
-
احتکاک
فرهنگ فارسی معین
(اِ تِ) [ ع . ] (مص م .) به هم ساییدن ، به هم سودن .
-
احتکاک
دیکشنری عربی به فارسی
سايش , اصطکاک , مالش , اختلا ف , حساسيت
-
واژههای مشابه
-
اِحْتکاکٌ
دیکشنری عربی به فارسی
درگيري , اصطکاک , برخورد , مواجهه , رودررويي , معاشرت , تماس , ور رفتن , انگولک کردن , تحريک کردن
-
مَنَعَ حُدوثَ احتکاکٍ بَينَ الجانِبَينِ
دیکشنری عربی به فارسی
مانع بروز اصطکاک (برخور) ميان دو طرف شد , از پديد آمدن اصطکاک (برخورد) ميان دو طرف جلوگيري کرد
-
جستوجو در متن
-
اصطکاک
دیکشنری فارسی به عربی
احتکاک , استنزاف ، اِحْتکاکٌ
-
انگولک کردن
دیکشنری فارسی به عربی
اِحْتکاکٌ
-
رودررویی
دیکشنری فارسی به عربی
اهانة ، اِحْتکاکٌ
-
حساسیت
دیکشنری فارسی به عربی
احتکاک , ميل
-
ور رفتن
دیکشنری فارسی به عربی
مجذاف ، اِحْتکاکٌ
-
تماس
دیکشنری فارسی به عربی
اتصال , تاثير ، اِتّصالٌ ، اِحْتکاکٌ
-
مواجهه
دیکشنری فارسی به عربی
اهانة , لقاء ، اِحْتکاکٌ