خطای سرور
متأسفانه سرور با خطا مواجه شد. مشکل را بررسی میکنیم و به زودی حل خواهیم کرد.
احکام پیدا نشد!
- از درستی املای واژهٔ نوشتهشده مطمئن شوید.
- شکل سادهٔ لغت را بدون نوشتن وندها و ضمایر متصل بنویسید.
- این جستوجو را در فرهنگهای دیگر انجام دهید.
احکام
/'ahkām/
معنی
۱. آداب و رسوم.
۲. قوانین؛ مقررات: ◻︎ ای دل برو مقلد احکام شرع باش / کز یمن آن به عالَم تحقیق وارسی (ابنیمین: ۵۲۰).
۳. = حُکم
〈 احکام نجوم: طریقهای از غیبگویی یا پیشبینی حوادث از روی اوضاع کواکب که آنها را در کارها و زندگانی مردم مؤثر میدانستند.
فرهنگ فارسی عمید
برابر فارسی
فرمان ها، دستورها
دیکشنری
نتیجهای یافت نگردید.
-
جستوجوی دقیق
-
احکام
فرهنگ واژههای سره
فرمان ها، دستورها
-
احکام
فرهنگ فارسی عمید
(اسم) [عربی، جمعِ حُکم] 'ahkām ۱. آداب و رسوم.۲. قوانین؛ مقررات: ◻︎ ای دل برو مقلد احکام شرع باش / کز یمن آن به عالَم تحقیق وارسی (ابنیمین: ۵۲۰).۳. = حُکم〈 احکام نجوم: طریقهای از غیبگویی یا پیشبینی حوادث از روی اوضاع کواکب که آنها را در...
-
احکام
فرهنگ فارسی عمید
(اسم مصدر) [عربی] 'ehkām ۱. محکم کردن؛ استوار کردن.۲. محکم بودن.
-
احکام
لغتنامه دهخدا
احکام . [ اَ ] (ع اِ) ج ِ حُکم . فرمانهای شاهی . رأی ها. دستورها : و وی [ بوطاهر ] آنچه واجب است از احکام و ارکان بجای آورد. (تاریخ بیهقی ). اقوال پسندیده مدروس گشته ... و ضایع گردانیدن احکام خرد طریقتی مشروع . (کلیله و دمنه ). در احکام مروت ، غدر ب...
-
احکام
لغتنامه دهخدا
احکام . [ اِ ] (ع مص ) محکم کردن . استوار کردن . (تاج المصادر). استوار گردانیدن . (منتهی الارب ) : و ساختن وجوه عذر و عتاب و احکام وثائق ... تا بر وجه اولی و احری ادا کرده آید. (چهارمقاله ٔ عروضی ). شرائط تأکید و اِحکام اندر آن [ وثیقت ] بجای آورد. ...
-
احکام
فرهنگ فارسی معین
( ا َ ) [ ع . ] (اِ.)جِ حکم .1 - رأی ها، دستور - ها. 2 - مجموعة دستورالعمل های شرعی . 3 - آداب ، رسم ها. 4 - مجموعة قوانین و مقرراتی که به ارادة محکوم علیه قابل تغییر است .
-
احکام
فرهنگ فارسی معین
( اِ ) [ ع . ] 1 - (مص م .) محکم کردن ، استوار کردن . 2 - (اِمص .) استواری .
-
احکام
دیکشنری عربی به فارسی
محکم کردن , ثابت کردن , پرچ کردن , قاطع ساختن , گروه , پرچ بودن (مثل سرميخ)
-
واژههای مشابه
-
إِحکام
دیکشنری عربی به فارسی
درستي , صحت , دقت داشتن (دقيق بودن) , استواري , متقن بودن , محکم بودن , دقيق بودن
-
احکام دین
لغتنامه دهخدا
احکام دین . [ اَ م ِ ] (ترکیب اضافی ) سنت . دستورهای شرع .
-
احکام موالید
لغتنامه دهخدا
احکام موالید. [ اَ م ِ م َ ] (ترکیب اضافی ، اِ مرکب ) دانش زایجه . معرفةالطالع.
-
احکام نجوم
لغتنامه دهخدا
احکام نجوم . [ اَ م ِ ن ُ ] (ترکیب اضافی ، اِ مرکب ) (علم ِ...) علم پیش گوئی حوادث آینده از اوضاع کواکب .
-
احکام القرآن
لغتنامه دهخدا
احکام القرآن . [ اَ مُل ْ ق ُرْ ] (ع اِ مرکب ) کتاب در ذکر احکام که در قرآن آمده است : کتاب احکام القرآن از اسماعیل بن اسحاق قاضی . کتاب احکام القرآن بر مذهب مالک . کتاب احکام القرآن از احمدبن المعذل . کتاب احکام القرآن از ابوبکر رازی بر مذهب اهل عرا...
-
احکام (قوانین)
دیکشنری فارسی به عربی
إِجراءات