فضای پرواز توصیهایadvisory airspace, ADAواژههای مصوب فرهنگستانفضای پروازی شامل مسیرهای توصیهای که در آن مراقبت پرواز و خدمات مشورتی، تا حد ضروری و نه بهطور کامل، فراهم باشد
مسافت شتابـ ایست موجودaccelerate-stop distance available, ASDAواژههای مصوب فرهنگستانمسافت قابلدسترس برای شتابگیری و، در صورت انصراف از برخاست، توقف هواپیما
اهدا عضوواژهنامه آزاداهدای بافت های بیولوژیک و یا یک عضو از بدن انسان، زنده یا شخص مرده به یک دریافت کننده زنده نیازمند پیوند
زَرو گرفتنگویش بختیاری1. ضرب گرفتن، تنبک زدن؛ 2. تقلیدکردن، اداى دیگرى را درآوردن. zarv-e mon-e egira>:اداى مرادرمىآورد> .
مواغدةلغتنامه دهخدامواغدة. [ م ُ غ َ دَ ] (ع مص ) مصاحب کردن کسی را. || رفتن کسی با دیگری . (ناظم الاطباء). || مجارات در رفتن . با یکدیگر در رفتن مسابقه نهادن . (از اقرب الموارد). || گاه مواغده را در ناقه ٔ واحد استعمال کنند زیرا یک دست ویک پای او با هم می روند و دست و پای دیگرش با هم . (از اقر
خمانیدنلغتنامه دهخداخمانیدن . [ خ َ دَ ] (مص ) کج کردن . خم کردن . پیچیدن . پیچانیدن . (ناظم الاطباء). دوتا کردن . دوتاه کردن . منحنی کردن . کوژ کردن . دولا کردن . خم دادن . خم کردن . چون کمانی کج کردن . تعویج . چون : خمانیدن چوب . خمانیدن پشت کسی را. خمانیدن سقف را با بارهای گران . (یادداشت بخط
والوچانیدنلغتنامه دهخداوالوچانیدن . [ دَ ] (مص مرکب ) تقلید کردن و گفتگو کردن و حرف زدن شخصی را به طریق آن شخص واگفتن . (برهان قاطع) (آنندراج ). تقلید کردن و گفتگو کردن و حرف زدن به نحوی که دیگری می کند و حرف می زند. (ناظم الاطباء). والوچیدن کسی را. تقلید او را درآوردن . ادای او را درآوردن . (یاددا
قرادایلغتنامه دهخداقرادای . [ ق َ ] (اِخ ) دهی است از دهستان پیشخور، بخش رزن شهرستان همدان . واقع در 36000 گزی جنوب خاوری قصبه ٔ رزن کنار راه مالرو قلقل آباد به ده دوان . موقع جغرافیایی آن جلگه و معتدل مالاریایی است . سکنه ٔ آن 148</s
آمادایواژهنامه آزاداز شهرهای کهن ایران است و نخستین بار به نام اَمَدانه یا آمادی در کتیبهٔ تیگلت پیلسر یکم، پادشاه آشور (۱۱۰۰ پیش از میلاد) آمده است. این شهر پایتخت پادشاهان ماد بوده و در دوران های هخامنشی و اشکانی، پایتخت تابستانی آنان بوده است. نام نخستن قبیلهٔ ایرانی بود که پس از هزیمت ماننا، در برابر آشوریان پاید