حرازةلغتنامه دهخداحرازة. [ ح َ زَ ] (اِخ )قریه ای است که بنی حراز از حمیر در آن زندگی میکردند، و اطباق حرازیة بدان منسوب است . (معجم البلدان ).
هراجةلغتنامه دهخداهراجة. [ هََ رْ را ج َ ] (ع ص ) گروه درآمیزنده و افزاینده در حدیث . (منتهی الارب ). مؤنث هراج . (از اقرب الموارد).
اراجیحلغتنامه دهخدااراجیح . [ اَ ](ع اِ) ج ِ ارجوحة. || صحرا. (منتهی الارب ). || جنبش شتران در پویه . (منتهی الارب ).
دوقلوی پاروجهtwinning by merohedry, merohedral twinningواژههای مصوب فرهنگستاندوقلویی که یک یا چند عنصر تقارن دارد
مهاراجهلغتنامه دهخدامهاراجه . [ م َ ج َ / ج ِ ] (سانسکریت ، ص مرکب ، اِ مرکب ) مهاراجا. شاه بزرگ . امیر بزرگ در هند. مهاراج . مهراج . راجه ٔ بزرگ . رای برین .