میان رودانلغتنامه دهخدامیان رودان . (اِخ ) جزیره ای که از اروندرود و شعبه ٔ کارون به نام بهمنشیر تشکیل می شود و شهر آبادان (عبادان ) در آن واقع است . رجوع به معجم البلدان شود.
اربل رودلغتنامه دهخدااربل رود. [ ] (اِخ ) دجله . دیله . کودک دریا. این کلمه در ذیل دجله در مراصدالاطلاع چاپ طهران «اربل رود» و در معجم البلدان چاپ مصر «آرنک رود» آمده است ، و شاید هر دو مصحف اروندرود باشد.
آبراهفرهنگ فارسی طیفیمقوله: اختیار آتی راهآبی، کانال، رودخانه، نهر دریا، خطوط دریایی ◄اقیانوس کارون، اروندرود، بهمنشیر، تنگۀ هرمز، دانوب فاضلآب ◄گنداب راهآب، دریاچه، خلیج
رودبانلغتنامه دهخدارودبان . (ص مرکب ) پاسبان رود. نگهبان و محافظ رود : چو آمد بنزدیک اروندرودفرستاد زی رودبانان درود. فردوسی .چنان خوار برگشت از او رودبان که جان را همی گفت پدرود مان .فردوسی .