اریبالغتنامه دهخدااریبا. [ ] (اِخ ) (امیر...) نایب امیر شیخ حسن ایلکانی در روم (آسیای صغیر). رجوع بذیل جامعالتواریخ حافظ ابرو ص 152 ، 159 ، 165 ، 169 شود.
مَزَّقَهُ (أو قَطَّعَهُ) إرْباً إرباًدیکشنری عربی به فارسیقطعه قطعه اش کرد , تکه تکه اش کرد , پاره پاره اش کرد , ذره ذره اش کرد
حرباءلغتنامه دهخداحرباء.[ ح ِ ] (ع اِ) میخهای زره یا سر میخها در حلقه ٔ زره . || پشت . || گوشت پشت یا تندی مهره ٔ پشت . || زمین درشت . (منتهی الارب ).
حرباءلغتنامه دهخداحرباء. [ ح َ رَ ] (ع اِ) واحَرَباء و واحَرَبی ̍؛ کلمه ٔتأسف و تلهف است مانند یااَسَفی ̍. (منتهی الارب ).
اریباسوسلغتنامه دهخدااریباسوس . [ اُ ] (اِخ ) (ابن البیطار). اُریباسیُس . اُریباسیوس . (الجماهر بیرونی ) (تاریخ الحکمای قفطی ) (الفهرست ) (عیون الانباء) (ابن البیطار) (ذخیره ٔ خوارزمشاهی ). طبیبی یونانی در مائه ٔ چهارم میلادی . وی از پیوستگان یولیانوس عظیم الروم بود. مولد وی فرغامس در حدود <span
اریباسوسلغتنامه دهخدااریباسوس . [ اُ ] (اِخ ) (ابن البیطار). اُریباسیُس . اُریباسیوس . (الجماهر بیرونی ) (تاریخ الحکمای قفطی ) (الفهرست ) (عیون الانباء) (ابن البیطار) (ذخیره ٔ خوارزمشاهی ). طبیبی یونانی در مائه ٔ چهارم میلادی . وی از پیوستگان یولیانوس عظیم الروم بود. مولد وی فرغامس در حدود <span