آستیلنلغتنامه دهخداآستیلن . [ س ِ ل ِ ] (فرانسوی ، اِ) اَسِتیلن . دَم که از نیم سوخته ٔ زغال سنگ و آهک مکلس گیرند.
استالینلغتنامه دهخدااستالین . [ اِ ] (اِخ ) ژزف جوگاشویلی . سیاستمدار و پیشوای روسیه (اتحاد جماهیر شوروی سابق ). مولد گرجستان بسال 1879 م . وی از زعمای انقلاب روسیه و از همکاران لنین است . در سال 1923 رئیس کمیساریاها بود و در جن
استیلپنلغتنامه دهخدااستیلپن . [ اِ پ ُ ] (اِخ ) یکی از حکمای یونان قدیم . وی از مردم مغاره و تلمیذ دیوجانس (دیوژن ) و استاد ذنن بود و در سنه ٔ 310 ق . م . میزیست و در علم منطق تخصص داشت .
استیلنفرهنگ فارسی عمیدگازی بیرنگ، سمّی، بدبو، قابل اشتعال، و دارای شعلۀ سفید بسیارروشن که برای روشنایی و جوشکاری فلزات به کار میرود؛ اتین.
آشکارالغتنامه دهخداآشکارا. [ ش ْ / ش ِ ] (ص ، ق ، اِ) بی پرده . صریح : یکی بانگ برزد [ پلاشان ] به بیژن بلندمنم گفت شیراوژن دیوبندبگوآشکارا که نام تو چیست که اختر همی بر تو خواهد گریست . فردوسی .