اشتکاللغتنامه دهخدااشتکال . [ اِ ت ِ ] (ع مص ) مشتبه شدن کار. یقال : اشتکل الامر؛ اذا اشتبه . (منتهی الارب ). این مصدر در اقرب الموارد نیامده است .
استیکاللغتنامه دهخدااستیکال . [ اِ ] (ع مص ) استئکال . مال کسی ستاندن و خوردن آن خواستن . مال کسی را ستدن و خوردن .مال کسی بستدن و بخوردن . (تاج المصادر بیهقی ): استیکال ضعفا؛ خوردن مال آنان . || لقمه گرفتن خواستن . || وکیلی خواستن . (مجمل اللغه ).
استیکالفرهنگ فارسی عمید۱. لقمه خواستن.۲. مال مردم ضعیف را گرفتن و خوردن.⟨ استیکال ضعفا: [قدیمی] خوردن مال ضعیفان.