لغتنامه دهخدا
اشجاء. [ اِ ] (ع مص ) اندوهگین کردن کسی را. در اندوه افکندن کسی را. (منتهی الارب ). محزون کردن کسی . (از اقرب الموارد). || شادمان کردن کسی را. (منتهی الارب ) (از اقرب الموارد). از اضداد است . || مقهور ساختن کسی را. (منتهی الارب ) (از اقرب الموارد). چیره شدن بر کسی . (منتهی ال