افتخاراتلغتنامه دهخداافتخارات . [ اِ ت ِ ] (ع اِ) ج ِ افتخار. نازش ها. بالیدنها. مباهات . شرفها : زتختت مملکت راشادمانی زتاجت خسروی را افتخارات .
افتخاراتفرهنگ فارسی طیفیمقوله: احساسات فردی رات، افتخار، سربلندی، فخر حلقۀگل، تاج پیروزی، جایزه، نشان، مدال، پاداش، تحسین بنای یادبود، مجسمه، حرم، معبد، یادبود