افتیدگیلغتنامه دهخداافتیدگی . [ اُ دَ / دِ ] (حامص )سقوطکردنی . فروتنی . رجوع به افتادن و افتیدن شود.
افتادگیلغتنامه دهخداافتادگی . [ اُ دَ / دِ ] (حامص ) فروتنی . (ناظم الاطباء). تواضع و انکسار. (آنندراج ). فروتنی و تواضع. (از مؤید). خضوع . بی شرارتی . صفت افتادن . (یادداشت بخط مؤلف ). پشت خم دادن ، پشت خم کردن ، پشت دوتا کردن ، تواضع کردن ، انکساری ، از مترا
افتادگیفرهنگ فارسی عمید۱. حالت افتاده بودن.۲. [مجاز] فروتنی؛ تواضع: ◻︎ ز خاک آفریدت خداوند پاک / پس ای بنده افتادگی کن چو خاک (سعدی۱: ۱۱۵).۳. [مجاز] کمبود؛ نقص.
کافتیدگیلغتنامه دهخداکافتیدگی . [ دَ / دِ ] (حامص ) ترک . تراک . کفتگی . کافتگی . ترکیدگی . غاچ . شکاف . شکافتگی .