افصاحلغتنامه دهخداافصاح . [ اِ ] (ع مص ) برآمدن مرد از چیزی . (منتهی الارب ) (ناظم الاطباء). خارج شدن و خلاص مرد از چیزی . (از اقرب الموارد). || بفصاحت سخن گفتن . (منتهی الارب ) (ناظم الاطباء) (آنندراج ). چیره زبان شدن . (یادداشت مؤلف ). || بی کفک گردیدن شیر یا منقطع شدن فله ٔ آن . (منتهی الا
حفصویهلغتنامه دهخداحفصویه . [ ح َ ی َ ] (اِخ ) یکی از افاضل کتاب خراج . او اول کس است که در امر خراج تألیف کرد. و از کتب اوست : کتاب الخراج . کتاب الرسائل .
حفصیهلغتنامه دهخداحفصیه . [ ] (اِخ ) زوجه ٔ حزقیا و مادر منسی . (2 پادشاهان 21:1). || لقبی که اورشلیم را بعد از استردادش بدان ملقب نمودند. (1 ش <span class="h
پیدا کردنلغتنامه دهخداپیدا کردن . [ پ َ / پ ِ ک َ دَ ] (مص مرکب ) اظهار کردن . نمایاندن . عرض . عرض کردن . افصاح . آشکار کردن . ظاهر ساختن . واضح کردن . روشن کردن . هویدا کردن . صَدع . (منتهی الارب ). ابراز. تجلیة. (مجمل اللغة). نُحلة. نِحلة. توضیح . (منتهی الارب