اقترلغتنامه دهخدااقتر. [ اَ ت َ ] (ع ص ) مرد تنگ کننده ٔ نفقه بر عیال . (منتهی الارب ) (ناظم الاطباء).مرد تنگ گیرنده ٔ نفقه بر عیال . (از اقرب الموارد).
اکثرلغتنامه دهخدااکثر. [ اَ ث َ ] (ع ن تف ) بیشتر. (ناظم الاطباء). بسیارتر. (آنندراج ). نعت تفضیلی از کثرت . فزون تر. بیشتر. اغلب . بیش . زیادتر. غالب . مقابل اقل . (از یادداشت مؤلف ). عبارتست از بالاتر از نصف . (از اقرب الموارد). - اکثر اوقات ؛ بیشتر هنگامها. (ن
اکثردیکشنری عربی به فارسیبيشتر , ديگر , مجدد , اضافي , زاءد , بعلا وه , بعدي , دوتر , جلوتر , پيش بردن , جلو بردن , ادامه دادن , پيشرفت کردن , کمک کردن به , زيادتر , بيش , بيشترين , زيادترين , بيش از همه
اقتراءلغتنامه دهخدااقتراء. [ اِ ت ِ ] (ع مص ) میزبانی کردن . (منتهی الارب ) (ناظم الاطباء). || نیکویی کردن با مهمان . || مهمانی خواستن . || در پی بلاد رفتن و طلب کردن برفتن از شهری بشهری . (ناظم الاطباء) (منتهی الارب ) (آنندراج ). || خواندن قرآن را. || پیروی کردن کسی را. (ناظم الاطباء).
اقترارلغتنامه دهخدااقترار. [ اِ ت ِ ] (ع مص ) آرام گرفتن . || جای گرفتن آب گشن در زهدان ماده . || سیر شدن ستور. || فربه شدن ستور و بنهایت رسیدن فربهی . || نانخورش ساختن از قراره .(منتهی الارب ) (آنندراج ) (ناظم الاطباء) (اقرب الموارد). || گرفتن قراره از بن دیگ . (منتهی الارب ) (آنندراج ) (ناظم
اقترابلغتنامه دهخدااقتراب . [ اِ ت ِ ] (ع مص ) نزدیک شدن . (ترجمان القرآن جرجانی ). همدیگر نزدیک شدن . (منتهی الارب ) (آنندراج ). به همدیگر نزدیک شدن . (ناظم الاطباء). نزدیک آمدن . (غیاث اللغات از لطائف ). قرب . (المصادر زوزنی ) : اقتربت الساعة وانشق القمر. (قرآن <span c
اقتراحلغتنامه دهخدااقتراح . [ اِ ت ِ ] (ع مص ) درخواستن . (ترجمان القرآن ترتیب عادل بن علی ). سئوال کردن . (غیاث اللغات ).- اقتراح کردن ؛ درخواستن . طلبیدن : ادب را برسمش کنند اقتراح خرد را به رایش کنند امتحان .
اقتراءلغتنامه دهخدااقتراء. [ اِ ت ِ ] (ع مص ) میزبانی کردن . (منتهی الارب ) (ناظم الاطباء). || نیکویی کردن با مهمان . || مهمانی خواستن . || در پی بلاد رفتن و طلب کردن برفتن از شهری بشهری . (ناظم الاطباء) (منتهی الارب ) (آنندراج ). || خواندن قرآن را. || پیروی کردن کسی را. (ناظم الاطباء).
اقترارلغتنامه دهخدااقترار. [ اِ ت ِ ] (ع مص ) آرام گرفتن . || جای گرفتن آب گشن در زهدان ماده . || سیر شدن ستور. || فربه شدن ستور و بنهایت رسیدن فربهی . || نانخورش ساختن از قراره .(منتهی الارب ) (آنندراج ) (ناظم الاطباء) (اقرب الموارد). || گرفتن قراره از بن دیگ . (منتهی الارب ) (آنندراج ) (ناظم
اقترابلغتنامه دهخدااقتراب . [ اِ ت ِ ] (ع مص ) نزدیک شدن . (ترجمان القرآن جرجانی ). همدیگر نزدیک شدن . (منتهی الارب ) (آنندراج ). به همدیگر نزدیک شدن . (ناظم الاطباء). نزدیک آمدن . (غیاث اللغات از لطائف ). قرب . (المصادر زوزنی ) : اقتربت الساعة وانشق القمر. (قرآن <span c
اقتراحلغتنامه دهخدااقتراح . [ اِ ت ِ ] (ع مص ) درخواستن . (ترجمان القرآن ترتیب عادل بن علی ). سئوال کردن . (غیاث اللغات ).- اقتراح کردن ؛ درخواستن . طلبیدن : ادب را برسمش کنند اقتراح خرد را به رایش کنند امتحان .