حتورلغتنامه دهخداحتور. [ ح ُ ] (ع مص ) تنگ گیری نَفقه بر عیال . تنگ گرفتن نفقه بر عیال . (از منتهی الارب ).
برج خنککن ترwet cooling tower, evaporative cooling towerواژههای مصوب فرهنگستانبرجی که آب را با ریزافشانی و تبخیر براثر تماس مستقیم با جریان هوا خنک میکند
تایر چهارفصلall-season tyre/ all season tyerواژههای مصوب فرهنگستانتایری با رویۀ بادوام و قدرت کشانش مناسب در جادههای خیس و خشک که حرکتی نرم و بیصدا دارد
پدیدآور منسوبattributed author,supposed author, presumed authorواژههای مصوب فرهنگستانکسی که براساس شواهد گمان میرود پدیدآور یک اثر مشخص باشد
نشانۀ پدیدآورauthor mark, author numberواژههای مصوب فرهنگستانترکیبی حرفی یا عددی یا هر دو برای تنظیم الفبایی منابع در یک شمارۀ واحد ردهبندی برحسب نام پدیدآور
گشت عمومیpublic tour, retail tour, scheduled tour, per-capita tour, individual tourواژههای مصوب فرهنگستانگشتی برای عموم که در آن فرد بلیت خود را شخصاً تهیه میکند
محتورلغتنامه دهخدامحتور. [ م َ ] (ع ص ) آنکه اندک شیر یابد به جهت قحط و کمی . (منتهی الارب ). کسی که در قحطی و در سختی مقدار کمی شیر یابد. (ناظم الاطباء).