اقمهدادلغتنامه دهخدااقمهداد. [ اِ م ِ ] (ع مص ) سر برداشتن در هوا. || اقامت کردن در جای . (منتهی الارب ) (ناظم الاطباء) (آنندراج ). || اقمهداد در فَرْخ (جوجه )، شبه ارتعاد است . (منتهی الارب ) (ناظم الاطباء).
اکمهدادلغتنامه دهخدااکمهداد. [ اِ م ِ ] (ع مص ) سر بلند داشتن : اکمهد الفرخ ؛اذا رفع رأسه بطلب الطعام . (ناظم الاطباء) (از اقرب الموارد). سر دروا داشتن . (آنندراج ) (منتهی الارب ).