ذذانَ الجماعاتِ المتطرِّفةدیکشنری عربی به فارسیگروههاي تندرو را محکوم کرد , دسته هاي افراطي را سرزنش (محکوم) کرد
الزاماتلغتنامه دهخداالزامات . [ اِ ](ع اِ) ج ِ اِلزام یا اِلزامَه . چیرگیها در سخن و متعهد کردن . رجوع به الزام و فرهنگ ناظم الاطباء شود.