ذات الشعاعلغتنامه دهخداذات الشعاع . [ تُش ْ ش ُ ](ع اِ مرکب ) یکی از آلات رصد است : و آلات رصد از کراسی و ذات الحلق و اسطرلابهای تام و نصفی و ذات الشعاع که موجود بود برگرفتم . (از نسخه ای از جهانگشای جوینی ). ذات المطرقین
تحت الشعاعلغتنامه دهخداتحت الشعاع . [ ت َ تَش ْ / تُش ْ ش ُ ] (از ع ، ص مرکب ، اِ مرکب ) کنایه از دو روز یا سه روز که در آخر هر ماه میباشند که جرم قمر درآن ایام از غایت باریکی از باعث قرب شمس بزیر شعاع و روشنی شمس از نظر معدوم میگردد و آن ایام منحوس است . (غیاث الل
تحت الشعاعفرهنگ فارسی عمید۱. [مجاز] کسی یا چیزی که در برابر بزرگتر و مهمتر از خود قرار گیرد و جلوه و نمود نداشته باشد؛ در زیر شعاع؛ در پرتو دیگری.۲. (نجوم) [قدیمی] دوسه روز آخر ماه قمری که جِرم ماه ناپدید میشود.
تحت الشعاعفرهنگ فارسی معین(تَ تَ شُّ) [ ع . ] 1 - (ق مر.) زیر پرتو. 2 - اجتماع آفتاب و ماه در یک برج (نجوم .) 3 - آن چه که بر اثر پیدایش چیزی دیگر از رونق افتاده .
تحت الشعاع قرار دادندیکشنری فارسی به انگلیسیdominate, eclipse, override, obscure, outshine, overshadow