لغتنامه دهخدا
الغنجار. [ اَ غ ُ ] (اِ) خشم و اعراضی که خوبرویان و محبوبان از روی عشوه و نازکنند. (از فرهنگ جهانگیری ) (از برهان قاطع) (از انجمن آرا) (از آنندراج ) (از فرهنگ رشیدی ) : چو سیر گشتی و بیدار گشتی ای نادان ترش بود پس هفتاد لاشک الغنجار .عثمان