آلودگیلغتنامه دهخداآلودگی . [ دَ / دِ ] (حامص ، اِ) لَوث . آلایش . عادت باعمال زشت . || گناه . فسق . فجور. جرم . || شوخ . دَرَن . وَسَخ : چو بشنید از او شاه به ، دین به پذیرفت از او راه و آئین به پر از نور ایزد بشد دخمه ها<br
پالودگیلغتنامه دهخداپالودگی . [ دَ / دِ ] (حامص ) ترویق . بی غلّی : تو گمان کردی که گرد آلودگی در صفا غش ّ کی هلد پالودگی .مولوی .
آلودگیفرهنگ فارسی عمید۱. حالت و چگونگی آلوده.۲. آمیختگی با هرچیز ناپاک.۳. ناپاکی: ◻︎ زآن نجاسات ره و آلودگی / نور را حاصل نگردد بدرگی (مولوی: ۷۲۳).۴. (اسم) لکۀ کثیف روی لباس: ◻︎ پاک بشوی از همه آلودگی / پیرهن و چادر و شلوار خویش (ناصرخسرو: ۱۷۸).۵. [مجاز] اعتیاد به مواد مخدر، الکل، و مانندِ آن.<br
آلودگیpollution 1واژههای مصوب فرهنگستانوارد شدن مادهای در آب یا خاک یا هوا که کیفیت طبیعی آنها را تحت تأثیر قرار دهد و موجب آزار حواس بینایی یا چشایی یا بویایی یا شنوایی شود یا سلامتی را به خطر اندازد
کنهزدگیacariasis, acarinosisواژههای مصوب فرهنگستانآلودگی به کنهسانان و بروز نشانههای ناشی از این آلودگی
آلودگی منبع نقطهایpoint source pollutionواژههای مصوب فرهنگستانآلودگی ناشی از یک منبع مشخص متـ . آلودگی نقطهای
پالودگیلغتنامه دهخداپالودگی . [ دَ / دِ ] (حامص ) ترویق . بی غلّی : تو گمان کردی که گرد آلودگی در صفا غش ّ کی هلد پالودگی .مولوی .