لغتنامه دهخدا
الوکة. [ اَ ک َ ] (ع اِ) رسالت . ج ، اَلائِک . (اقرب الموارد). بمعنی پیغام ، و بعضی این لغت را مغولی دانند. (آنندراج ). پیام . اَلوک . (اقرب الموارد). و رجوع به الوک شود : و نزلهای بسیار با الوکه روان کرد. (جهانگشای جوینی ). گورخان وزیر ملک خود محمودتا